نوشته های یه رفیق...

نوشته های یه رفیق...
طبقه بندی موضوعی

از مذاکره تا تبلیغ (قسمت اول)

جمعه, ۷ آذر ۱۳۹۳، ۰۴:۲۹ ب.ظ

ادْعُ إِلَى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ
 أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ ﴿آل عمران:٥٢١


از مذاکره تا تبلیغ

 
مذاکرات بهونست!



انقلاب ما به فرهنگ ما بستگی دارد. اگر کسی انقلابی فکر نکند, انقلابی هم عمل نخواهد کرد, ولی آیا توانسته ایم تصویر خوب و درستی از فرهنگ اسلامی و انقلابی ترسیم بکنیم؟

مشکلات زیادند ...

(نگارش : زمستان 92 )

برای خواندن کل متن
بر ادامه ی مطلب کلیک کنید...



این نوشته در واقع ادامه ی نوشته ی قبلی به اسم " پاشنه ی اشیل مذاکرات" است .


  مرور: فرهنگ مقاومت, کلید نرمش قهرمانانه

 مقام معظم رهبری در تبیین نرمش قهرمانانه, آن را به کشتی تشبیه کردند و گفتند که در این رویارویی, گاهی نرمش باید نشان داد, مثلا قدمی عقب رفت تا به نتیجه ای بهتر رسید. حالا به نظر بنده سوال این است که این کشتی گیر ما باید در وهله ی اول چه کار کند تا این عقب نشینی ظاهری یه عقب نشینی حقیقی تبدیل نشود؟ آیا مثلا باید حرکت حریفش را زیر نظر داشته باشد, حواسش باشد که از عقب زمین نخورد یا مثلا به فکر این باشد که هر چه زود تر به فکر برگشتن به حالت قبلی باشد؟ شاید سوال به نظر عبث و جواب خیلی خیلی روشن به نظر بیاید ولی به نظر من اتفاقا تعمق در جواب این سوال میتواند نقش خیلی روشنگرانه ای در نحوه عملکرد ما در این دوره نرمش داشته باشد.



اولین چیزی که این کشتی گیر باید به آن توجه کند, حفظ همان ذهنیت اولیه خود است, یعنی
هنوز همان نیت شکست دشمن را داشته باشد و آن را از دست ندهد . اگر این ذهنیت از بین
برود دیگر برنده شدن بی معنی است. حالا در مسائل سیاسی-اجتماعی چه مفهومی جایگزین
"ذهنیت" میشود؟ فرهنگ. بله, مسئله ی اساسی و کلیدی برای تحقق نرمش قهرمانه, حفظ,
بسط و انتقال فرهنگ مقاومت است آن هم به همه ی مردم جامعه , زیرا نرمش قهرمانانه جز با
همراهی ملت امکان پذیر نیست . البته این موضوع در نوشته ی قبلی بیشتر و بهتر توضیح داده
شده.

بیانات در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى ( 1392/06/26 )

" بنده معتقد به همان چیزى هستم که سالها پیش اسم گذارى شد"نرمش قهرمانانه" . نرمش در یک جاهایى بسیار لازم است، بسیار خوب است؛ عیبى ندارد، اما این کشتى گیرى که دارد با حریف خودش کشتى میگیرد و یک جاهایى به دلیل فنّى نرمشى نشان میدهد، فراموش نکند که طرفش کیست؛ فراموش نکند که مشغول چه کارى است؛ این شرط اصلى است؛ بفهمند که دارند چه کار میکنند، بدانند که با چه کسى مواجهند، با چه کسى طرفند، آماج حمله ى طرف آنها کجاى مسئله است؛ این را توجّه داشته باشند . "

فرهنگ مقاومت

 ما فرهنگ مقاومت را به چه چیز هایی میشناسیم و در تبلیغ آن معمولا از چه نماد هایی استفاده میکنیم؟ نماد ها و مفاهیمی که در تبلیغات ما استفاده میشوند معمولا مستقیما به آموزه ها و هویت دینی و تاریخی مان باز میگردند, مخصوصا به دوران اوج مقاومت تاریخی مردم ایران, یعنی دوران دفاع مقدس. نماد ها و و فضا هایی متعلق به جوانانی که از همه ی گوشه کنار ایران بسیج شده بودند و با گذشت از جان و مال خود آماده ی جهاد فی سبیل الله بودند. فرهنگی بسیجی, ساده و غیرتمند که افراد کم تجربه و جوان را به شیرانی نیرومند و بصیر تبدیل میکرد که در راه حق محدودیتی نمیدیدند و به حق در ضمره ی بی نظیر ترین سربازانی بودند و هستند که تاریخ شیعه به خود دیده است و از این روست است که نماد ها و تبلیغ ها ی ما هم همه در فضاهایی عمیقا مذهبی و حاوی مفاهیم عمیق الهی هستند. مگر چه الگو هایی مناسب تر از این ها برای تبلیغ فرهنگ مقاومت میتوان یافت؟ در ادامه این سوال را بیشتر بررسی میکنیم.




یک مشکل اساسی


نماد ها و فرهنگ کم و بیش مرتبط با دوران دفاع مقدس و فضا های عمیقا مذهبی خیلی وقت است که در تبلیغ های رسانه های انقلابی به کار میروند, آن هم به اندازه ای زیاد و مستمر و برای همه نوع مخاطب. در این جاست که مشکلی پیش می آید ; همه ی مردم ایران فرهنگشان حزباللهی و انقلابی نیست و نبوده.خانواده ها, نزدیکان, محیط ها و زندگی های خیلی از مردم اصلا مذهبی ( به آن معنایی که معمولا ما در محیط های خودمان تعریف میشناسیم ) یا حداقل حزب اللهی نیست. خیلی از نماد ها هم برای خیلی ها بعد از مدتی دیگر آن معنای نابشان را به دلیل تکرار زیاد, تبلیغ نامناسب و غیر خلاق و قدیمی و به روز نبودن از دست می دهند.



به هر حال طبیعیست که همه همان برداشت ی که ما معمولا در محیط هایمان از این نماد ها و شعار ها داریم, نداشته باشند و به همین جهت احساسات و واکنششان نسبت به آنها با ما فرق دارد.



 نماد ها و شعار هایی که به دلایلی که در بالا عرض شد توسط گروهی خاص درست درک نمی شوند, بعد از مدتی برای آنها باعث بیگانگی و دارای دافعه میشوند, چرا که شما نماد, شعار و به صورت کلی مفهومی را دارید سعی میکنید در ذهنشان وارد کنید که در واقع نتیجه ی مقدماتی (کبری و صغرایی) هستند که برای او هنوز روشن نشده اند یا حقیقتا دیگر موضوعیت ندارند. برای مثال اگر برای کسی که هنوز حقیقتا باور نکرده (باوری که نتیجه ی آن عمل است) که :

 الف) عفاف برای زندگی در جامعه لازم است
 ب) چادر بهترین لباس برای حفظ عفاف ظاهری زن در ایران است,

 به نتیجه ی آن هم نمیرسد که زن ایرانی بهتر است در فضای عمومی چادر بپوشد.

حالا تکرار نتیجه در قالب یک شعار برای این نوع افراد,مثل داد زدن حرف نامفهومی است که برای آنها جز عاملی مزاحم و نفرت برانگیز چیز دیگری نیست.



تکرار صرف چنین مفاهیمی برای چنین مخاطبانی , آن هم بدون هیچگونه بسط, نو آوری و بروزرسانی، این گسست های فرهنگی را چه بسا هر چه بیشتر و بیشتر کند. ما که با تبلیغ این مفاهیم و دادن شعار ها دنبال انتقال فرهنگ مقاومت یودیم, چه طوریست که این کار میتواند نتیجه ی عکس بدهد؟

 راه چاره

پس مسئله ی تبلیغ و انتقال فرهنگ مقاومت را چگونه باید دنبال کرد؟ همان طور که در قسمت بالا توضیح داده شد,دلیل عدم انتقال درست پیام, به صورت خیلی کلی این است که مخاطب اصلا دارای آن مقدماتی که ما پیش فرض کرده ایم نیست. بیگانگی از این جا شروع میشود. پس ما باید سعی کنیم که تبلیغ ما تا جایی که ممکن است مطابق مخاطبانمان و دغدغه هایشان باشد, یعنی متناسب سطح فکر و اعتقاداتشان باشد. شاید این حرف ها به نظر خیلی پیش پا افتاده و ساده باشند ولی عدم توجه به همین نکته ها در تبلیغ ها ی ما به وفور دیده میشود.



 من نمی گویم که در مسئله ی تبلیغ اعتقادات حقیقی خود را تبلیغ نکنیم, بلکه می گویم که باید ارزش را در در جای مناسب خود و بر اساس مقدمات و اعتقادات مشترک تبلیغ کرد و این تبلیغات از طریق مفاهیمی باشند که بر اساس پیش فرض های مخاطب همان معنی را بدهند که مقصود ما هستند .

ایران از جهت تنوع خرده فرهنگ ها و پیش زمینه های سیاسی و فکری اصلا یک دست نیست. برای مثال حتی مذهبی های تهران را می توان بر اساس فرهنگ و عقاید به گروه های بسیار مختلفی تقسیم کرد. این گوناگونی طیف افراد مذهبی را تا حدی میتوان در تنوع مجالس عزاداری در محرم دید. فرهنگ و روش های برخورد همه ی این گروه ها با مسائل گوناگون از جهات بسیاری با هم فرق دارند. توجه داشته باشید که این تنوع همه در یک شهر آن هم فقط میان مذهبیان یافت میشود و معلوم است که این تنوع در سطح کل کشور و همه نوع افراد میبایست خیلی بیشتر باشد.



تبلیغات باید بتوانند گستره ی وسیع و متنوعی از افراد را مخاطب قرار دهد. حالت عملیاتی تر این حرف این است که حد اقل طیف های مختلف مخاطبان را مفصل مطالعه کنیم و تا حدی از هم جدا کنیم تا در تبلیغات خود هم این تنوع را انعکاس دهیم.



تبلیغ مفهومی به اسم " فرهنگ مقاومت" با آن غلظت سیاسی-مذهبی ای که معمولا نزد ما ها مرسوم است برای همه میسر نیست. میتوان همین ارزش های اسلامی را به در قالبی رقیق تر و غیر مستقیم و بدون ایجاد واکنش منفی در ذهن افراد ایجاد کرد.

به عنوان مثال خیلی از این ارزش ها مثل دفاع در مقابل متجاوزان, حمایت از هم نوعان و مظلومان و... را میتوان برای افراد خاصی در قالب های ملی و وطندوستانه ارائه کرد. ولی متاسفانه ما خیلی از این میراث فرهنگی- تاریخی درست استفاده نمی کنیم و انفعالمان در چنین زمینه ها باعث شده که این گونه مسائل به ابزاز افرادی تبدیل شود که توجهشان به میراث های ملی ایران از روی نفی اسلام است. اگر ما متولی تفسیر و باز آفرینی این میراث میشدیم, احتمالا گستره ای غنی از نماد ها و الگو هایی میداشتیم که حاوی مفاهیم دینی ولی متناسب مخاطب نه چندان مذهبی میبودند.



 مثالی درخشان ولی قدبمی در این مورد شاهنامه ی فردوسیست که نویسنده ی مذهبی آن با پیش قدم شدن در نشر این میراث به صورتی صحیح, اثری درست کرده که محتوایی مذهبی دارد ولی در قالبی است که گستره ی وسیعی از افراد از آن استقبال میکنند.



 منظور این نیست که تبلیغاتمان را کلا رقیق تر و سطحی تر کنیم, بلکه منظورم این است که اگر کسی با ما در مسائلی هم عقیده نبود, نماد ها و زبان لازم رساندن پیام خود را به وی داشته باشیم. نباید سعی کرد ارزش های اجتماعی و سیاسی-عبادی را طوری رواج داد که انگار فقط مختص "حزباللهی ها" یا "بسیجی ها" هستند. در این صورت عملا طیف وسیعی از مردم را از دریافت پیام ها و تبلیغات خود منع کرده ایم. البته باید در این گونه موارد مواظب تحریف اصل پیام هم باشیم.

وقتی ما در پدیده های موجود در جامعه نگاه میکنیم, شاید در ابتدا با خیلی مسائل مواجه شویم که در مقایسه ی آنها با محیط های مذهبی خودمان , به این نتیجه غلط و کلی برسیم که آن مسائل ناشی از تمایلات ضد دینی و ناخالصی دین و ایمان افراد است و امید از همراه کردن این مردم با آرمان های خود را از دست بدهیم چون احساس میکنیم که این افراد نه تنها با ما هم عقیده نیستند, بلکه دشمن هم هستند. این احساس و برداشت به نظر من به دلیل همین تفاوت و مشکل در انتقال مفاهیم و عدم تعامل در سطح مفاهیم مشترک است.



  • یه رفیق

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی