نوشته های یه رفیق...

نوشته های یه رفیق...
طبقه بندی موضوعی

خلاصه کتاب آرماگدون
  نبرد آخرالزمان به روایت مسیحیان صهیونیست
 خلاصه :سعید رهنمود 
 درس مهدویت وتمدن جهانی اسلام
استاد برزویی


توضیح (خلاصه کننده)

بعضی از نویسندگان از وضعیت کنونی که فتنه ها وبحران ها افزایش می یابد ، استفاده کرده ودست به نگارش کتاب هایی میزنند که مفهوم ومضمونی ندارند و عجیب تر این که این پیشگویی ها را به نام دین منتشر میکنند . شاید این افراد از عالم غیب مطلع هستند وپرده از روی اسرار الهی برداشته اند !!!!!!!!

حتی گاهی اوقات این افراد پا رااز این فراتر مینهند وبه بعضی از این اعتقادات صهیونیستی وجهه اسلامی میبخشند . حتی با دامن زدن به برخی پیشگویی ها مثل آرمگدون مروج عقایدی میشوند که مربوط به باورهای صهیونیستی / انجیلی یا یهودی است . این نویسندگان برنامه هایی برای فرجام جهان میریزند و درآن دین وسیاست را وارد میکنند وتلاش میکنند که به عقاید باطل لباس مذهبی بپوشانند وادعا هایی میکنند . پس باید توجه داشت که آرمگدون عقیده ای صهیونیستی است نه اسلامی .


 فصل اول : آرمگدون  عقیده ای صهیونیستی نه اسلامی


اعتقاد مسلمانان درباره حوادث آخرالزمان : ما مسلمانان بنابر آنچه که پیامبر اسلام به ما خبر داده است ، به مهدی موعود ایمان داریم وهم چنین به باز گشت مسیح پسر مریم نیز معتقدیم . هم چنین به هیچ وجه از آرمگدون در قرآن وسنت مطلبی به میان نیامده است .

هم چنین قرآن کریم میفرماید :

 لَا یُقَاتِلُونَکُمْ جَمِیعًا إِلَّا فِی قُرًى مُّحَصَّنَةٍ أَوْ مِن وَرَاء جُدُرٍ بَأْسُهُمْ بَیْنَهُمْ شَدِیدٌ تَحْسَبُهُمْ جَمِیعًا وَقُلُوبُهُمْ شَتَّى ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّا یَعْقِلُونَ"

"(یهودان از ترس) بر جنگ با شما جمع نمی‌شوند مگر در قریه‌های محکم حصار یا از پس دیوار (دشمنی مکر و حیله و جاسوسی)، کارزار بین خودشان سخت است، شما آنها را جمع و متّفق می‌پندارید در صورتی که دلهاشان سخت متفرق است، زیرا آن قوم دارای فهم و عقل نیستند."

با این حال بعضی‌ از علمای‌ کتاب‌ مقدس‌ ادعا کرده‌اند که‌ آرماگدون‌ تمدن‌ امروزی‌ بشر را نابود می‌ کند. بنابراین‌ جای‌ تعجب‌ نیست‌ که‌ آرماگدون‌ تجسم‌ بدترین‌ پایان‌ جهان‌ گردد.نیروهای‌ نظامی‌ در محلی‌ که‌ کتاب‌ مقدس‌ آن‌ را آرماگدون‌ معرفی‌ کرده‌ است‌ به‌ هم‌ می‌پیوندند.   موقعیت‌ استراتژیکی‌ مگیدو (مجدّو)، بیش‌ از مساحتش‌ به‌ آن‌ اهمیت‌ بخشیده‌ است‌. این‌ منطقه‌ مشرف‌ بر کوه‌های‌ اسراییل‌ شمالی‌ است‌ و به‌ روستای‌ «اسدارلون‌»  نیز معروف‌ است‌. اگر چه‌ در کتاب‌ مکاشفات‌ یوحنا به‌ آرماگدون‌ اشاره‌ شده‌ امّا چیزی‌ در باره‌ اینکه‌ نیروهای‌ نظامی‌ به‌ هم‌ پیوسته‌ در منطقه‌ به‌ یکدیگر حمله‌ می‌کنند بیان‌ نگردیده‌ است‌. لیکن‌ ذکر شده‌ که‌ این‌ نیروها در دشت‌ مگیدو جمع‌ شده‌ و از این‌ منطقه‌ هموار و وسیع‌ به‌ عنوان‌ پهنه‌ای‌ جهت‌ آماده‌ شدن‌ برای‌ حمله‌ بزرگ‌ استفاده‌ می‌کنند. سؤال‌ این‌ است‌ چه‌ کسانی‌ در آنجا جمع‌ می‌شوند و چه‌ کسی‌ آنها را جمع‌ می‌کند و بالاخره‌ اینکه‌ و برای‌ چه‌ هدفی‌ در آنجا جمع‌ می‌شوند؟


آرمگدون و چیستی آن :

عقیده آرمگدون بخشی ازاعتقادات بنیادگرایان انجیلی آمریکاست که یک پنجم آمریکایی ها را تشکیل میدهند . اینان مسیحیت را باصهیونیسم در آمیخته اند واعتقاد دارند که برای باز گشت دوباره مسیح به زمین ، باید به جنگ هسته ای روی آورند . واین جنگ در جایی به نام آرمگدون ، میان اردن وفلسطین به وقوع میپیوندد وبه نابودی وتخریب اکثر شهرهای جهان می انجامد .

این بنیاد گرایان معتقدند نیروهای شر و بی ایمان – اعراب ومسلمانان –علیه اسراییل متحد خواهند شد وارتشی 400 ملیونی گرد خواهند اورد و با او خواهند جنگید . اما در این جنگ مسیح اولین ضربه را با سلاح های کشنده خود بر آنها وارد میکند. سپس مسیح مومنان خویش را به بالای ابرها میبرد وسپس با آنها فرود خواهد آمد و برای هزار سال زندگی سعادتمند خواهد داشت . البته آنان فراموش کرده اند که مسلمانان سلاح هسته ای در اختیار ندارند وهم چنین مسلمانان به مسیح به عنوان یکی از پیامبران الهی اعتقاد دارند نه این که مخالف اوباشند .

باید یادآور شد که این نظریه در بحران های بسیاری تکرار شده است . از جمله هنگام اشغال لبنان توسط اسراییل در سال 1982. در آن زمان پت رابرسون در تلویزیون از رعب ووحشتی سخن گفت که جنگ آرمگدون به دنبال دارد . طی جنگ آزادسازی کویت نیز چنین پیشگویی هایی به گوش رسید .

پس نتیجه ای که از این بحث میتوان گرفت این که وظیفه ماست که از آرمگدون ، اسطوره ، حقیقت یا عقیده مذهبی برای خویش نسازیم .

عقیده هزاره خوشبختی نزد انجیلی ها نیز رواج زیادی دارد .

بنیاد گرایی انجیلی  واصول واعتقادات آن ریشه های عمیقی در انگلیس وآمریکا دارد. اصطلاح صهیونیسم مسیحی واقعیت درد ناکی است که در قرن 16 انگلستان شاهد آن بوده است .


آرمگدون وسیاست خارجی آمریکا

اگر انگلیس نقش اساسی در برپایی وتاسیس اسراییل وسیاست قیمومیت برفلسطین داشت ودر این راه مذهب وسیاست را درهم آمیخت ، اما آمریکا نیز نقش کمتری نداشت . این کشور اولین کشوری بود که دولت بنیاد گرای صهیونیستی را به رسمیت شناخت و در تمام ابعاد وزمینه ها از آن حمایت کرد . آمریکا آن زمان که جنایت های وحشیانه مسجد الاقصی وطی آن 21 نمازگزار کشته شد، آمریکا از محکوم کردن این جنایت سرباز زد . هم چنین تلاش کرد از صدور قطع نامه شورای امنیت ، جهت محکوم کردن کشتار ابراهیمی جلوگیری کند . هم چنین پس ازتجاوز شارون به کرانه باختری آمریکا از تشکیل هییت تحقیق وتفحص پیرامون این حادثه جلوگیری کرد. البته اسراییل از دید خود واز دید صهیونیسم مسیحی تصمیم گیرنده اصلی آمریکاست و ازآنجا که برتر تمام انسانهاست !!!بنابراین مجازات ومحکومیت شامل حال آنها نمیشود .

 فرانکلین گراهام رهبرصهیونیست مسیحیت آمریکا که دوست بوش پسر است زبان به بدگویی از اسلام باز کرده است : خدای اسلام خدایی دیگر است ..... مسیح پسر خدا نیست . من معتقدم اسلام آیین بسیار خبیثی است .

گراهام کینه زیادی نسبت به اسلام داشته و ابراز هم کرده است . نکته جالب یا هولناک این که رونالد ریگان نیز به نظریه آرمگدون اعتقاد داشت . او سیاست خارجی وداخلی آمریکا را با آن در آمیخت . او اجازه نداد حد وحدودی برای مجهز شدن به سلاح هسته ای در نظر گرفته شود ودر سال 1986 از آن جهت به لیبی حمله کرد که اعتقاد داشت این کشور در جناح مخالف اندیشه های آرمگدونی است . عراق هم این چنین بود .

صهیونیسم یهودی و مسیحی از یک سو با معرفی چند سال آینده به عنوان دوران ظهور، سیستم سیاسی حاکم بر ایالات متحده را به عنوان یگانه منجی بشریت تبلیغ می کند و از سوی دیگر با تراشیدن موعودهای دروغین، اذهان خام ساده اندیشان را به سوی دست نشاندگان مزدور خود متوجه می سازد . تقابل بن لادن با ایالات متحده بی تردید یک بازی سیاسی است که نمونه نازل آن را در پیروزی موقت اعراب در صحرای سینا شاهد بودیم . پیروزی ظاهری و موقتی که نتیجه باطنی آن حاکمیت چند ساله انور سادات رئیس جمهور معدوم مصر و امضای قرارداد صلح کمپ دیوید بود . قرارداد صلحی که پیروزی صوری اعراب در جنگ با اسرائیل مقدمة الجیش آن و عامل خواب خرگوشی مسلمانان محسوب می شد . همین بازی در اثنای جنگ کویت تکرار شد و ساده اندیشی تحلیل گران ناآگاه که صدام و بوش پدر را در برابر هم می دیدند، به استقرار نیروهای نظامی غرب در کل منطقه خلیج و ترکیه انجامید . اگر انورسادات فراماسونری بود که در قالب قهرمان نبرد با اسرائیل جلوه کرد، صدام نیز مزدوری است که از آبشخور سیستم سیاسی غرب تغذیه می شود .

آنان معتقدند در آخر الزمان جنگ بزرگ هسته ای بین اقوام مومن(یهودیان)و کافران (سایر ملل غیر یهود) رخ خواهد داد که ارتش کفار یک ارتش 400میلیونی است. در این جنگ همه جای دنیا باید نابود شود تا با بازگشت دوباره ی حضرت مسیح بر خرابه ی  کره زمین هزاره ی عدالت شکل بگیرد .البته آن ها هم چنین معتقدند که قبل از آغاز جنگ حضرت مسیح طرفداران یهودی خود را به بهشت خواهد برد تا از آنجا شاهد نابودی زمین باشند.جالب این جاست که هر دوی مسیحیان و یهودیان به دنبال آمدن حضرت مسیح هستند با این تفاوت که مسیحیان عقیده به بازگشت دوباره حضرت مسیح دارند اما یهودیان معتقدند حضرت مسیح هنوز نیامده روزی خواهد آمد و یهودیت را بر دیگر ادیان پیروز خواهد گرداند.

رئیس جمهوران آمریکا به خصوص آن هایی که اعتقاد بیشتری به آرمگدون دارند از اتمام ذخایر خود ابایی ندارند و به فکر حفظ آن برای  آیندگان نیستند. چرا که آینده ای برای خود و دیگران نمی بینند، آن ها  تنها به دنبال ایجاد کردن شرایط لازم برای بازگشت دوباره مسیح هستند. این تفکر طرفداران زیادی دارد، یک عده خود یهودیان صهیونیست هستند که برای خود ارزش و تقدس ذاتی قائل هستند به طوری که فقط خود را انسان می دانند. گروه دوم مسیحیان بنیاد گرایی هستند که جمعیت آن هابه  200میلیون می رسد که به این ها لقب مسیحیان یهودی پرست را می دهند .

ترومن سی وسومین رییس جمهور آمریکا بود.او هم از جمله تعمیدی هایی بود که به شدّت به ایده ی برانگیختگی و تأسیس مجدد مملکت قدیمی و یهودی خداوند اعتقاد داشت و معروف است که علاقه خاصی به مزمور 137 از مزامیر داوود داشت که با این سخن آغاز می شد: «بر رودهای بابل نشسته بودیم و چون به یاد صهیون افتادیم، به گریه افتادیم». ترومن اعتراف می کند که هر گاه داستان فرود آمدن وصایای دهگانه را در سینا خوانده است، احساسی عجیب سراسر وجود او را فراگرفته و تصریح کرده است: «موسی اصول و مبادی اساسی قوانین این امّت (یهود) رادر کوه سینا دریافت کرده است.»

بنابراین جای تعجب نیست، که آمریکای بنیادگرا، خود را در آغوش اسرائیل بنیادگرا بیندازد، همچنین میراث روحی و معنوی مشترک بین رؤسای جمهوری و نمایندگان مجلس سنا و نمایندگان مردم و نیز یهودیان بنیادگرای آمریکا و بنیادگرایان مسیحی انجیلی باعث شود، این رابطه ی گرم و صمیمانه جدایی ناپذیر باشد. بنابراین می توان گفت، این رابطه صرفا از ائتلاف استراتژیک یا نظام امپریالیستی نشئت نمی گیرد، بلکه الهام مشترکی است که از آیات و آموزه های تورات گرفته شده است. این جاست که محرک اصلی مجلس نمایندگان آمریکا، در حمایت از اسرائیل غاصب، مشخص می شود. این حمایت آن قدر وسیع و گسترده است که فراتر از فشار لابی معروف یهود است. «توماس جی لین» نماینده ی مجلس نمایندگان آمریکا، در سال 1944، از این رابطه چنین تعبیر می کند: «برای این که یهود مملکت خداوند را بنا کنند، نباید به عنوان اقلیتی عاجز و ناتوان در میان سایر ملل پراکنده شوند و همان گونه که پیامبران بشارت داده اند، باید دولتی داشته باشند تا در آن کار کنند و سیستم اجتماعی خویش را آن چنان متحول کنند که نمونه و الگوی تمام جهانیان باشد و ملل دیگر از آن درس بگیرند» «کابوت لودج»، رئیس هیئت روابط خارجی کنگره، در سخنرانی خود، در بوستون، در 1922، پیرامون «روح تعصّب در قبال مسئله ی فلسطین» چنین گفت: «به نظر من، این بسیار خوب و تحسین برانگیز است که ملّت یهود، در سراسر جهان، برای افراد هم کیش خویش (که تمایل به بازگشت به سرزمینی دارند که مهد آن ها بود و برای هزاران سال در آن به سر می بردند. وطنی قومی- ملی بنا کنند. من هرگز نمی توانم، تصور کنم. قدس و فلسطین زیر سلطه ی محمّدی ها (مسلمانان) باشد. باقی ماندن قدس و فلسطین- که برای یهود مقدّس است و سرزمینی که برای تمام ملل بزرگ مسیحی غرب مقدّس به شمار می آید- در دست ترک ها (مسلمانان) برای سال های سال، چون لکه ی ننگی است بر پیشانی تمدن، که باید آن را پاک کرد».

بدین ترتیب، آمریکا به خاستگاه بنیادگرایان، آن هم نه فقط بنیادگرایی مسیحی که بنیادگرایی یهودی تبدیل شد و یهودیان افراطی و متعصبی، در این کشور سر برآوردند که از ارتکاب وحشیانه ترین جنایت ها، در حق اعراب و مسلمانان واهمه نداشتند. آن ها با دو تابعیت و حفظ گذرنامه های آمریکایی با حرص و ولع خواهان اقامت و سکونت در مناطق عربی و اشغالی سال 1967 م شدند و سازمان هایی بنیان نهادند که در کفر و الحاد وحشیگری در جهان بی همتا بود. یکی از معروف ترین این سازمان ها و جنبش ها، جنبش بنیادگرا-صهوینستی کاخ و رهبر قاتل آن «مائیرکاهانا» و از افراد برجسته آن «گولد اشتاین» عامل قتل عام و کشتار حرم ابراهیمی، در سال 1414 هـ ق است. و آمریکا لحظه ای تردید نمی کند، از این که مبادا این عمل، عملی جنایتکارانه و این سازمان، سازمانی تروریستی و غیر قانونی معرفی شود از اسرائیل در این راه حمایت نکند! و عجیب این است که برای تجاوزات این سازمان و سایر تجاوزات اسرائیلی علیه اعراب، توجهی بنیادگرایانه دست و پا می کند و عجیب تر آن که وقتی تصمیمات و قرارهای اسرائیلی با قوانین و معاهدات بین المللی تناقض پیدا می کند، قوانین اسرائیلی باید مورد احترام قرار گیرند، چون منعکس کننده ی خواست و اراده ی الهی هستند، در حالی که قوانین بین المللی منعکس کننده ی خواست و اراده ی بشری می باشند و اگر در خواسته ها و اراده ها، تناقض حاصل شود، باید مقابل خواست و اراده ی الهی سر فرود آورد.


عقاید بنیاد گرایان انجیلی

بنیاد گرایان انجیلی اعتقاد دارند ، اشغال اسراییل وقتل کودکان وزنان وپیران عرب عمل مقدسی است . آنها اعتقاد دارندکه باید مسجد الاقصی را تخریب کرد وبه جای آن هیکل ساخت ، چون این خواست الهی است . هر که اسراییل را حمایت کند خداوند ، زندگی او رامبارک گرداند. هم چنین باید اسراییل را تشویق کرد تا سرزمین های بیشتری رابه خود ملحق کند و دعوت های صلح را نپذیرد یا مانع تحقق آنها شود ، زیرا سهل انگاری وتاخیر در الحاق وانضمام زمین ، نزول مسیح را به تعویق می اندازد .


بنیاد گرایان مسیحی عوامل بازگشت مسیح نزد آنان را 6 چیز میدانند :

1.بازگشت یهود به سرزمین فلسطین

2. برپایی دولت یهود در سرزمین مقدس

3. بشارت دادن لاهوت انجیلی به تمام ملل از جمله ملت های ساکن دراسراییل که منظور، اعراب یا طوایف ساکن فلسطین اشغالی مانند مسلمانان ومسیحیان وپیروان سایر مذاهب هستند ، چون نزد ایشان ، تبشیر یهود ، به بازگشت مسیح ممنوع است.

4. عروج کلیسا

5 . مللی وجود دارند که به خداوند ایمان ندارند ودشمنان مسیح به شمار می آیند .

این ملل جنگ هایی علیه اسراییل راه اندازی میکنند وفتنه ها وآشوب ها وسختی های بسیار نصیب مومنان میشود . یقینا منظور ایشان اعراب هستند وتا زمانی که مسلمانان به سان آنها به مسیح ایمان نداشته باشند و آن راخدای خویش فرض نکنند و عبادت وپرستش او رارد کنند ، دشمنان او هستند . البته اینها نادیده گرفته اند که مسلمانان به مسیح احترام میگذارند وبه او به عنوان یکی از پیامبران الهی ایمان ایمان دارند .

6 . وقوع نبرد آرمگدون : همان جنگ هسته ای است که در ابتدا ذکر شد .

بنیاد گرایان همچنین اعتقاد دارند که اگر مسوولان آمریکایی برنامه ای برای صلح جهانی بریزند وبه موجب آن حتی یک وجب از سرزمینی که خداوند به ملتی عطاکرده است را ازآنها بگیرند و به دیگران بدهند ، گناه بزرگی مرتکب شده اند .


روز فرجام وحاکمیت رویاهای یهود برجهان

یهودیان امروزی اعتقاد دارند که آنها صاحبان وعده الهی هستند وحاکمیت ایشان فقط شامل سرزمین بین دو رود نیل وفرات نمیشود . بلکه خدا تمام جهان را به ایشان بخشیده است . آنها در ایت زمیته به متون تحریف شده ای که خود آنها را تحریف کرده اند ، استناد میجویند . آنها اعتقاد دارند که باید باملل دیگر بجنگند و به انتظار آن روز باشند که مسیح حقیقی ومسیح آنها پیروزی موعود را برای ایشان محقق سازد .آنها معتقدند که پیش از ظهور روز واپسین ، انحطاط مذهبی بر جهان حاکم خواهد شد .


نقد

اسطوره وخرافه وتعابیر نژاد پرستانه با مذهب درمی آمیزد . بنی اسراییل به جای این که به این بیندیشند که چگونه به راه راست هدایت شوند ، به این میندیشند که چگونه رهبر وحاکم جهان شوند و به جای این که با ایمان وعمل صالح در میان ملل به زندگی خویش ادمه میدهند ومقابل اوامر خدا سر فرود آورند ، با مکر و خدعه وخون ونیرنگ وآتش وتجاوز میخواهند به اهداف خویش دست یابند . به جای این که آنها به دعوت پیامبران و راه راست ، پرستش خدا و ورد پرستش بت ها ودوری از گناه وفساد اجتماعی واخلاق روی آورند ، احبار تلمود وکاهنان  وپیروانشان را میبینیم که به نجات ورهایی مفهومی نژاد پرستانه ومصیبت بار میدهند . خداوند هدایتشان کند .


 

 
  • یه رفیق

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی