نوشته های یه رفیق...

نوشته های یه رفیق...
طبقه بندی موضوعی

از مذاکره تا تبلیغ (قسمت دوم)

جمعه, ۷ آذر ۱۳۹۳، ۰۵:۱۵ ب.ظ


ادْعُ إِلَى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ
 أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ ﴿آل عمران:٥٢١


از مذاکره تا تبلیغ ( قسمت دوم )


(نگارش : زمستان 92 )

ادامه...

عرصه ای امید بخش و در عین حال از یاد رفته

 چه قدر جوان ها که در دانشگاه ها, باشگاه ها, خیابان ها و ... بی هویت و بدون فهم درستی از زندگی هر روز سرگردانند و این سرگردانی را در پراکندگی اهدافشان و بی نتیجگی اعمالشان میتوان دید. آیا پیام اسلام در این کشور اسلامی به گوششان نرسیده؟ رسیده است منتها درست نرسیده, شاید ظواهری کلیشه ای و تکراری ای بیش ندیده اند. شاید دلیلش این باشد که در محیط آنها هیچ کس نیامده است ارزش های اسلامی و انقلابی را به زبان خودشان و در قالبی نو و جذاب بازآفرینی کند.

 به عنوان مثال عرض میکنم, من سال اول و دوم دبیرستان در مدرسه ای بودم که عمدتا چپ و اصلاح طلب مذهبی بودند. از طرفی, خیلی از آنها به دلیل اتفاقات سال 88 ، از جو سیاسی و حزب اللهی هیئت ها بدشان می آمد و به شرکت در مراسم عاشورایی به آن سبکی که در مساجد و هیئت ها رایج است تمایلی نداشتند...



برای خواندن بقیه متن
بر ادامه ی مطلب کلیک کنید...

...من به این افراد حق نمی دهم ولی آیا نباید برای این طیف افراد به دنبال روش های متنوع دیگر برای انتقال مفهایم عاشورایی بود؟ مثلا این مفاهیم را میتوان به زیبایی در قالب فیلم ها, نمایش ها و ... درآوریم.



 در قالب های مهین دوستانه ( به طوری که با دین هم سازگار باشند) میتوان ارزش ایثار و حق طلبی را زنده کرد. بله, حتما جایگزین مراسم عاشورایی نمی شوند ولی توجه داشته باشید که همه ظرفیت آن را ندارند که در این قالب عمیقا دینی پذیرای چنین ارزش هایی باشند. از طرفی دیگر برای هر فرهنگی که خواهان استمرار و گسترش خود است, ضروریست که ارزش های خود را دائما در قالب های متنوع بازسازی و بسط دهد. در ابن جا, تخیل, خلاقیت و هنر لازم است.

 شاید خیلی از افراد در محیط هایی بزرگ شده باشند که آن قدر در آنها پیش قضاوت های سنگینی بر فرزندان تحمیل میشود که عملا هدایت افراد با نماد های صرفا دینی و آن هم به صورتی که معمولا در فضا های ما رایج است غیر ممکن باشد. برای مثال در همان دبیرستان, دانش آموز دو آتیشه ی سبزی را به یاد دارم که به هنگام بازگویی خاطرات نظاهرات,حتی بغض گلوهایش را میگرفت و به خون همه کس مملکت تشنه بود. پدر او پزشکی رزمنده بود که بعد از اغتشاشات، بسیجیان امروز را گروهی خائن می دانست. گزارش های صدا وسیما از اغتشاشات خون هم کلاسی ما را به جوش می آورد و... رفته رفته این فرد که ادعا میکرد سابقا حتی پای سخنان آقای پناهیان می نشست, حالا از خواندن خبر روزنامه ها درباره ی شهادت سرداران سپاه از جمله شهید نورعلی شوشتری در حمله ای انتحاری در سیستان و بلوچستان خوشحال میشد. پیروزی نهضت سبز برای او از همه چیز مهم تر بود.


 


او آدم بدی نبود, ولی جو سنگینی که فتنه ایجاد کرده بود و همچنین تبلیغات و عملکرد نامناسب رسانه ها،این پیشقضاوت های نادرست را برای امثال وی بوجود می آورد. البته بی بصیرتی وعدم تحلیل نادرست این افراد را نباید نادیده گرفت.

 حالا سوال من این است, آیا میتوان چنین فردی را به ارزش های انقلاب بازگرداند؟ بله, و تا حد زیادی چنین شد. به یاد دارم که زمانی با نهضت ها و هنرمندان خارجی ضد اسرائیلی آشنا شد, در جریان اسلام هراسی و استعمار ملل غربی قرار گرفت و سخت تحت تاثیر قرار گرفت. انگار این مسائل هویتی اسلامی جدیدی برای او ایجاد میکردند و بر خلاف الگو های داخلی, این نماد ها و الگو های جدید دور از آن فضای پر جنجال و پر پیش قضاوت قبلی بود.

سریال مختار از همین جهت هم روی او اثر گذاشت. وی که در کلاس زبان صورت دختری را نقاشی میکرد حالا سربازی از فیلم مختار می کشید مزین به شعار های اسلامی )واقعا نقاشیش هم خوب بود(. تحقیق دوم دبیرستان او درباره ی اسلام هراسی بود. وقتی خبر دستگیری ریگی را شنید ذوق زده شده بود, البته تا اندازه ی زیادی به دلیل احساسات ملی و نه دینی. من بر خلاف دیگر افرادی که مخالف نظرات او بودند, در بحث و جدال دنبال به رخ کشیدن عقاید و تو دهنی زدن نبودم و همین باعث شد که دوست شویم و درباره ی خیلی مسائل صحبت کنبم. به یاد دارم که او حتی یک کلاه نقاب دار خریده بود تا کمکش کند نگاهش را در خیابان کنترل کند. همین یک سال پیش بود که از زبان خودش شنیدم که حرف آقا را قبول دارد که پارسال فرمودند مذاکره با آمریکا در شرایط تحریم چیزی غلط است!



 مثالی از خارج کشور. پرس تی وی پارسال مستندی پخش کرد درباره ی سربازان آمریکایی که در بازگشت از دوره ی خدمت در عراق به انواع بیماری های روانی مبتلا میشدند. چهره ی یکی از این افراد را هنوز به یاد دارم. در حدود هجده سالگی با کلی امید عضو ارتش شده بود تا به قول خودش " آدم بدا رو بکشه" حالا از شدت بیماری روانی درست نمیتوانست حرف بزند. از رفتارش با عراقی ها می نالید. گریه کنان میگفت: "آخه اونا برا خودشون تمدن داشتن, فرهنگ دارن, ما رو چه حسابی می خواستیم به زور روش زندگیشان را عوض کنیم!" این گونه مثال ها زیادند.

تری هولدبروکس سربازی ملحد در ارتش آمریکا بود که پس از یازده سپتامبر از روی غیرت ملی به عضویت ارتش در می آید تا در گوانتانامو زندانبان وحشی ترین افراد این روزگار شود. این کار ها تحت تاثیر همان پیش قضاوت ها و جو رسانه ای سنگین بود. منتها وقتی از نزدیک با این زندانیان و با دین و رفتارشان آشنا شد, دیری نپایید که اسلام آورد. ارتش هم او را به بهانه داشتن بیماری روانی اخراج کرد. الآن هم در تویتر با اسم کاربری " @BrotherMustafa " فعالیت میکند.خیلی از سربازان آمریکایی پیش زمینه هایی شبیه این سرباز را دارند و چه بسا اگر این ما و نه رسانه های غربی بودیم که با نماد ها و با استفاده از زبانی مطابق فرهنگ خودشان اسلام را معرفی میکردیم, خیلی سربازان دیگری پا در قدم تری مسلمان میگذاشتند!





 جیمز زاگبی تحلیل گری اصالتا عرب ولی بزرگ شده آمریکاست که مسائل خاورمیانه را با آمار گوناگون تحلیل میکند و نتیاج گزرشاتش را برای دولت مردان آمریکایی توضیح دیدهد. او ادعا می کند که بعد از نبرد 33 روزه ی حزب الله و اسرائیل, 88 % شهروندان عربستان نظری مثبت نسبت به ایران داشته اند ولی 6 سال بعد در سال, 2102 این درصد به 08 % میرسد و از دلایل اصلی آن را جنگ سوریه بیان میکند. نکته ی جالب آن است که حتی قبل شروع جنگ سوریه, آمار مثبت ایران در عربستان رو به افول بوده و او یکی از دلایل آن را به پا کردن جنجال هایی مثل دعوای "خلیج فارس و خلیج عربی" میداند. بله, در حالی که ما مشغول دفاع از میراثی تاریخی بوده ایم, مخاطبان عرب ما کار های ما را نوعی نژاد پرستی و برتری طلبی میدیدند. حالا نمیشد ایران خود این فضا ها را مطالعه می کرد تا با عملکرد مناسب تری از ایجاد این گونه سوء تفاهم ها جلوگیری می شد؟





 امید ها و حسرت ها

 مرور مسائلی از قبیل این چند مثالی که در قسمت بالایی آورده شد از یک جهت من را امیدوار و خوشحال می کند و از جهتی ناراحت. امیدوار و خوشحال از این جهت که )بگذارید خودمانی بگویم( احساس میکنم برادران زیادی داریم. فراتر از محیط های مذهبی و انقلابی خودمان, خیلی ها هستند که در جبهه بندی ها,همراه ما نیستند ولی این ناشی از بی خبری و مظلومیت آنهاست, چرا که در در باطن دارای همان ارزش ها و فطرتی هستند که ما داریم و دشمنی ظاهری آنها از روی سوء تفاهم و سادگیست.



ناراحتی بابت این که این همه انسان های مظلوم که در واقع میتوانستند همراه ما در یک جبهه باشند, طعمه ی گمراهی های رسانه ها, فرقه ها و محیط های منحرف شده اند.شاید بتوان به تعبیری گفت که اینها برادران ما هستند ولی از ما گرفته شده اند, واگرنه مگر ما همه در خلقت یکی نبوده ایم؟ آیا تا به حال به نظرمان رسیده است که آن پسر ها و دختر هایی که شب کنار خیابان ایران زمین با هم قرار میگذارند می توانستند نقش برادران و خواهران دینی ما را داشته باشند؟ تا به حال از این جهت غیرتی شده ایم؟



کل یوم عاشورا وکل ارض کربلا

اهل کوفه به قول شهید مطهری مردمی جنگجو و مجاهدی بودند.خیلی از کوفیان به امام خیانت نکردند بلکه در آن شرایط ظلمانی کپ کردند و از ترس در خانه هایشان ماندند. شاید خود این هم قابل ستودنی باشد زیرا شهر های دیکر حتی جرئت دعوت امام برای حکومت را نداشتند. شاید مشکل اهل کوفه این بود که در عین این که افراد بدی نبودند, خیال میکردند که این امام حسین است که به آنها نیاز دارد و نه بر عکس.

 مشکل یک "سیب زمینی" این است که احساس می کند که این دیگرانند که به او نیاز دارند و به همین دلیل زیر خاک میماند. در عوض دانه ای کوچک گل که در دل خاک می داند که این اوست که به خورشید, باران و هوای تازه نیاز دارد هر چه زود تر سعی میکند خود را به آنها برساند. همین باعث رشد و سر آوردن او از خاک می شود و در نهایت او را "شکوفا" می کند.



 اگر اهل کوفه این نکته را از همان اول میفهمیدند, میفهمیدند که آنها به کربلا نیاز دارند و نه بر عکس, نه تنها سرنوشت کربلا بلکه شاید سرگذشت دنیای امروز ما طوری دیگر رقم میخورد. امید است که ما هم با انجام وظیفه ی خود و ابلاغ پیام دین در همین دنیا ی تاریک و کفر آمیز, بتوانیم به قافله ی حضرت ولی عصر بپیوندیم.
  • یه رفیق

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی